ریشه های بحران تربیتی بشر امروز کجاست/؟ اکنون که م ریشه های بحران تربیتی بشر امروز کجاست/؟مادران در کنج اشپزخانه و بی سواد و به قولی امل نیستند . زنان همه تحصیلات عالیه دارند .استقلال مالی زنان همراه با ازادی های مدرن. پس کجای کار می لنگد که دنیا پر از زشتی شده . ریشه در بلایی است خانمان سوز که بر سر مربیان وتربیت کنندگان نسل بشر امده که من در ذیل به برسی یکی از عوامل ایجاد کننده
بقیه را در مطالعه بفرمائید.
اختلال در این مقوله میپردازم: زنان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند مربیان ومعلمان ان کل دیگر هم هستند. وچون زنان ما به دنبال تغیرات جهانی وکشوری و عوض شدن نحوه زندگی دچار تغیر شدند ومردان هم خود سهم در منجلاب بوجود امده بودند در نتیجه راه برای ایجاد جامعه ای با سالاریت های مختلف باز شد واز جمله ان فرزند سالاری که من این مهم را راجع به دختران بررسی می کنم :دختران وزنان که بنیان گذاران و پرورش دهندگان نسل بشر هستند بدنبال هیچند و جامعه را نیز به سوی پوچی سوق داده اند. راستی کجایند ان مادران پر کمال که مردانی چون علی به داما نشان علی شد.؟ریشه های مشکلات امروزی بشر از کجا ناشی میشود؟ ایا مدرنیته انسانیت را نابود کرده؟ ایا حکومتها وقدرت مخرب بوده اند؟ایا مدارس ومحیط موثر است / من میگویم همه این چیزها بی تاثیر نیست اما اگر زنان خود را به واقع میشناختند واز قدرت وتوان خود اطلاع داشتند ان وقت می فهمیدند که قدرت انها بر همه ئ موارد فوق غلبه خواهد کرد. اکنون به یکی از عوامل موثر در تربیت دختران میپردازم که باعث ایجاد یک نسل مشکل دار می شود. یک نسل حسود یک نسل اغده ای /متکبروخودپرست که تحصیلات وثروت هم به ان اضافه شده.؟! ایا ازادی وشان و مقام و منزلت زن در ظاهر اوست وخدا او را افریده که با پراداختن به زیبایی مردها کیف کنند وزنها ازاد باشند زیر پتوها قایمنشوند که مردهای ناپاک برای سیر کردن هوس سیری ناپذیر هیچ زحمتی به خود راه .ندهند. و با جملاتی چون دل پاک باشد متانت به ظاهر نیست این روح لطیف ومنبع مهرو رحمت اللهی تبدیل به موجودی میشود بنیانگذار زشتی ها جنگ ها کسی هم حریفش نیست. والبته بهشت زیر پای مادران است.؟! واما ریشه های تربییتی این مهم از کجا ناشی میشود . یکی از موارد بسیار مهم که در جامعه مدرن امروزی که با ان مواجه هستیم. بحث فرزند سالاری ودر نتیجه پیامد ها وعواقب ناشی از ان است.وقتی مادری بدون داشتن سواد کافی {منظور مدرک ومنصب نیست } وحکمت مادرانه فرزندش را مطلق دوست می دارد و به او عشق میورزد . در این اثنا ظلمهای زیادی به او روا میدارد که من برای طولانی نشدن بحث از سن بلوغ شروع میکنم: دختری که به سن بلوغ رسیده خواه ناخواه در مورد ظاهر خود حساس میشود وشروع به کندو کاش که ایا زیبا هستم ودر اطراف هم شروع به رقابت ومقایسه. ودر نتیجه بنیان های غلط باورهای غلط یک تفکر ونهایتا یک نسل چیده میشود.- دختر در این سن به نهال نو پایی میماند که اگر درست رسیدگی شود ثمر نکویی هم خواهد داشت وگرنه ثمری مسموم که منجر به نابودی خود بقیه خواهد شد.در این زمان او بر تکتک اعضائ خود حساس شده و جز قیافه چیزی چنین ارجح نیست. در این هنگام اگر مادر خود مبتلا به باورهای غلط باشد:اغلب این مادران که خود نیز دچار خود شیفتگی در اکثر مسایل هستند. برای اینکه دخترشان اعتماد به نفس داشته باشد از او مرتب تعزیف میکنند وانقدر به او شاخ و برگ میدهند که دختر بیچاره باورش میشود ملکه ایست از زیبایی ها /فضائل / کمالات وهر چه خوبی هاست.-*- وهمه عیب های ظاهری او را نیز حسن خواهد دید اگر کوتاه است یا چشم ریزی دارد یا در دنیای دماغ کوچکها دماغش بزرگ است واگر کاری بلد نیست همه را در ذهن فرزندش به خوبی تبدیل میکند وبر عکس اگر دخترش دارای قد رعنا وچشم اهو و لب و گونه خدا کاشته باشد که دیگر وا مصیبتا البته ثروت پاپا جان شغل مامی وتحصیلاتم؟! که دیگر وا اسفا /اگراین همه حسن یک جا جمع هم نبود باز از رو نمیرفت اگر بد ترکیبی داشت می گوییم شبیه فلان هنرپیشه معروفی اگر اخلاق نداشت این همه حسن که دارد هر کاری بلد نبود با فخرمی گوییم بلد نیست.وبه جای اینکه اورا به خودشناسی دعوت کنیم از او یک بت متکبر خواهیم ساخت که در اینده نه چندان دور مادر وهمسری خواهد بود که نه توان ایجاد ارتباطاط صحیح را دارد{ به دلیل خود محور بودن واینکه در محیط زندگیش باورش شده تک و بی نظیر است وهمه باید به او تکریم کنند.} .ونه توان مقابله با سختی ها چون راحت بوده ونه خودش بدونه اینکه بفهمد چرالذت بایسته وشایسته را از زندگی نخواهد برد.ونهایتا نابودی زندگی و یک نسل؟! و باز هم بهشت زیر پای مادران است؟؟؟؟؟!!!!!!!! واما چگونه میشود کمی از این بحران رها شد. در ادامه خواهد امد............