سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نگاه داشته شده، مانند چراغ سرپوشیده است . [امام صادق علیه السلام]
در سایه سار وحدت
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اسراییلیات یعنی چه؟؟

نقش اسرائیلیات در تحریف سیرة نبوی

معنای اسراییلیات
واژه اسرائیلیات جمع اسرائیلیه است و اسرائیل، نام دیگری است برای حضرت یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم، و بنی اسرائیل نیز به معنای فرزندان یعقوب است و نیز به معنای قومی که از آنان در کتب تاریخی و نیز در آیات قرآن مجید بسیار سخن رفته است.اما اسرائیلیات، اصطلاح خاصی است در معارف اسلامی و به ویژه، در علوم تفسیر و تاریخ، و به آن دسته از روایات و قصص اشاره دارد که در قرآن و احادیث نبوی و پیشوایان دین یافت نمی‌شود؛ بلکه در تعالیم ادیان گذشته و ملل پیشین، یا به اصطلاح امم سالفه، و به خصوص بنی اسرائیل ریشه دوانده و به واسطة داستان سرایی و اسطوره پردازی گروهی که بیشتر آنها یهودیان به‌ظاهر مسلمان یا یهودیان تازه اسلام آورده بودند، در قرون نخست هجری به حاشیة آموزشهای مسلمین راه یافت.
اسرائیلیات گرچه ظاهراً به تعالیم یهود اشاره دارد، ولی در حوزة اصطلاحات تفسیر و تاریخ اسلام به تحریفات و جعلیاتی گفته می‌شود که چه از جانب یهودیان و چه از جانب مسیحیان وارد تعالیم مسلمین شده است.
درباره مسیحیان گفتنی است که آنان تنها در موضوعاتی چون داستان حضرت مریم و عیسی و اصحاب کهف، مطالبی جالب برای مسلمانان داشتند و گفته‌های آنان در سایر موضوعات برای پرسشگران کششی نداشت.
اما یهودیان از آنجا که بر پایة کتب تورات و تلمود و دیگر رسیده‌های روایی خود، پیرامون بسیاری از قصص قرآنی سابقة ذهنی داشتند و ارتباط نزدیکی با جمعیت‌های مسلمین برقرار کرده بودند، سخن بیشتری برای گفتن فراهم آوردند و کلام آنها برای پرسشگران جذابیت یافت.
از نمونه‌های صریح کار برد تاریخی این اصطلاح باید به مسعودی در سدة چهارم اشاره کرد. او این واژه را به مفهومی وسیع که روایات نصرانیان را نیز در بر می‌گیرد به کار برده است. او در ادامه به ذکر نمونه‌هایی از این است اخبار پرداخته است.
نویسندگان مسلمان به هنگام نقل از منابع پیشینیان و روایات یهودیان گاه با تعابیری آشکار، چون «برخی از کتب پیشینیان» یا «در کتب پیامبران» یا « بعض اهل العلم»، به بیان مطلب پرداخته‌اند و اسرائیلی بودن سخن را مشخص کرده‌اند.اما در مواردی نیز بدون ذکر سرچشمة سخن، آغاز نقل کرده‌اند.
زمینه ها و انگیزه‌های ورود اسراییلیات در حوزة تعالیم اسلامی
زمینه‌ها و انگیزه‌های ورود این روایات مجعول به تعلیمات مسلمین گوناگون و وسیع است. مهاجرت یهود و نصاری به جزیره‌العرب و ارتباط تنگاتنگ و روابط تجاری و دیگر پیمانهای آنان با قبایل عرب از مدتها پیش از ظهور اسلام، ارتباط و همجواری مسلمین با یهودیان خصوصاً در مدینه، سابقة دیرینة فرهنگ یهود و همینت و بزرگی علمی آنان در چشم بت پرستان زمان جاهلیت، ناآگاهی جامعة عربستان از علوم و غلبة بدویت بر آنان و در نتیجه خود باختگی اعراب جاهلی در برابر یهودیان، اشتراکات قصصی قرآن و برخی متون دینی یهود، ایجاز و اختصار داستانهای قرآن و اطناب و طولانی گویی داستانهای اهل کتاب، میل برخی مسلمین در شنیدن افسانه سرایی یهودیان، گرایش عوام به اسطوره طلبی و امور حیرت آور، کنجکاوی مردم در یافتن جزئیات بی اهمیت، ساده لوحی عالمان اهل حدیث و خوش باوری آنان در نقل روایت از اهل کتاب، سهل انگاری در اسناد احادیث و روایات تفسیری، خشم یهودیان از اسلام و تلاش آنان برای وارد کردن ضربه‌ای فکری و عقیدتی به این دین پویا، منع نگارش حدیث در زمان خلفاء، میدان دادن خلفا و حکام خصوصاً خلیفه دوم و معاویه به قصاص و افسانه پردازان، روابط گرم حکومت اموی با نصرانیان، فریب مردم در عصر اموی و سرگرم کردن آنها با افسانه‌های یهودی راجع به خلقت و آفرینش و هستی به منظور دورنگاه داشتن جامعه از سیرة نبوی و مسایل اجتماعی و سیاسی، همه و همه، دست به دست هم داد تا دانشمندان به ظاهر مسلمان یهودی یا نومسلمانانی که اندیشه‌های یهودی و تعالیم توراتی و تلمودی وجودشان را پر کرده بود بر عرصة هدایت فکری و عقیدتی جامعة مسلمین نشینند.
روابط اعراب و یهودیان جزیره‌العرب در دوران جاهلیت
هر یک از زمینه‌ها و انگیزه‌های فوق از جنبه‌های مختلف نیاز به بحث و مطالعه دارد. یهودیان پیش از آمدن به یثرب ، تاریخی سخت و طاقت فرسا از آوارگی و بردگی پشت سر گذاشتند تا اینکه در سال 70 میلادی به جزیره العرب روی آوردند. نیز مسافرتهای اعراب در زمان جاهلیت یعنی سفر زمستانی به یمن و سفر تابستانی به شام، برخورد آنان را با اهل کتاب افزایش داد. در اطراف مدینه قبایل بسیاری از یهودیان در دژها و قلعه‌های مستحکم می‌زیستند، چون یهودیان بنی قینقاع، بنی قریظه، بنی نضیر، خیبر، تیماء و فدک. برخی از این قبایل چون بنی نظیر و بنی قریظه هم پیمانان یثربیان بودند. بنی قریظه هم پیمان طایفه اوس و بنی نظیر هم پیمان طایفة خزرج. این ارتباط پس از ورود اسلام به مدینه نیز در جریان بود. پیامبربا یهودیان ملاقات می‌کرد تا معارف اسلامی را بدانها بیاموزد و آنها نیز با پیامبر پیمانهای دوستی و وحدت امضا کرده بودند، اما پس از چندی این پیمانها همانگونه که در اثنای وقایع پس از هجرت آمد مبدل به خشم و کینه و در نتیجه اخراج و اعدام قبایل خاطی یهودی شد.عظمت علمی اهل کتاب در برابر اعراب جاهلیت زمینة دیگری که از آن ذکر شد ضعف فرهنگی عرب جاهلی و عظمت علمی اهل کتاب در نظر آنان بود. در برابر دین یهود و نصاری که از کتبی چون تورات و تلمود یا اناجیل برخوردار بودند، بت پرستان و الهه پرستان عربستان سخنی متقن و مدون برای ارائه، و کلامی تاریخی در مورد انبیاء و راز آفرینش و اسرار هستی، در دست نداشتند. جاهلیت و ناآگاهی و دوری از علم و دانش سراسر جزیره العرب را فرا گرفته بود. اعرابی که به بی سوادی خو گرفته بودند چون به شناخت امری تمایل پیدا می کردند، به اهل کتاب رجوع می‌نمودند. اعراب گریزان از دانش، احبار و رهبان اهل کتاب را به منزلة استاد خود می‌پنداشتند و از این رو بود که یهودیان را «اهل علم» می‌نامیدند. حتی قریشیان که از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین قبیله‌های عرب بودند و خود را «اهل حمس»، یعنی تشدد و ثبات در دین می‌خواندند، در مقابل یهودیان، چون شاگردی در نزد آموزگار، خاضع بودند.
این خضوع کورکورانه و پیروی مردم از اهل کتاب در اوایل ظهور اسلام نیز همچنان باقی بود. مسلمین که هنوز یهودیان را اهل علم و آگاهی می‌دانستند، در پی بردن به جزئیات مفاهیم وحیانی اسلام چون رازهای هستی و عرش الهی، رستاخیز، تاریخ و عقاید پیشینیان، قصص انبیا و بسیاری دیگر از مفاهیم، در عوض رجوع به آل رسول الله که ترجمان وحی‌اند، به مطالعة تعالیم پیشینیان مشغول شدند و به عالمان یهودی یا یهودیان نومسلمان روی ‌آوردند.
این نکته نیز قابل ذکر است که بخشی از قصص قرآن کریم دربارة انبیا با تعالیم دیگر کتب آسمانی و یا غیر آسمانی که در دست یهودیان و مسیحیان بود، مشترک بود و به نوعی در کتب عهدین یا دیگر کتب تاریخی امم سالفه ذکر شده بود. در قرآن کریم در بازگویی داستانها و روایات گذشتگان و نقل تاریخ انبیا به جزئیات و مطالب غیرلازم پرداخته نشده است. زیرا کتاب خدا، کتاب تاریخ و سرگذشت و قصه‌گویی نیست بلکه وسیلة هدایت است و کتاب نجات جوامع بشری. قصص قرآنی بر خلاف داستانهای اهل کتاب که با ذکر جزئیات و شرح و بسط بی فایده وقایع همراه است، پردازشی اجمالی دارند و تنها به ذکر آنچه با هدف و مقصود اصلی کلام ار تباط دارد بسنده شده است. مختصر گویی و نافع گویی قرآن از یک سو و کنجکاویهای بی اثر و نابجای برخی مسلمین در یافتن جزئیات بی اهمیت، که در مقصود و نتیجة داستان تاثیری ندارد، زمینه را برای رجوع آنان به بافته‌های یهودیان و نصرانیان و در نتیجه انباشته شدن تفاسیر از روایات اسرائیلی فراهم کرد. نقل کرده‌اند که عده‌ای از مسلمین برخی مطالبی را که از اهل کتاب می‌شنیدند، می نوشتند. پیامبر در مورد آنان فرمود: «ضلالت برای امتی بس که از آنچه پیامبرشان آورده روی گردانیده به سوی مطالب دیگران روی آورند. »
این آیة قرآن نیز در همین باره نازل شد که : « اولم یکفهم انا انزلیا علیک الکتاب یتلی علیهم»(آیا آنان را بسنده نیست که بر تو کتاب فرستاده‌ایم و بر آنها خوانده می‌شود.)(آیة 51 سورة عنکبوت)
اسطوره‌گرایی و حس کنجکاوی مردم در پی بردن به راز و رمزهای آفرینش و حل آنچه که از قرآن برای آنان مبهم می‌نمود، زمینة دیگری شد برای رغبت مسلمین به داستانهای اسراییلی. به عنوان مثال یکی از افسانه‌هایی که از ابوهریره نقل شده است از این قرار است که:
« روزی ملک الموت نزد موسی رفت و گفت: دعوت پروردگارت را اجابت کن! موسی سیلی محکمی به صورت او زد و چشم او را کور کرد! فرشته نزد خدا برگشت و گفت: مرا نزد بنده‌ای فرستادی که نمی‌خواهد بمیرد و دو چشم مرا کور کرد! خداوند چشم فرشته را به حالت اول برگرداند و به او گفت: نزد بنده‌ام برو و به او بگو، اگر می‌خواهی زنده بمانی، دستت را بر پشت گاو نری بنه؛ به تعداد موهای گاو که زیر دستت قرار می‌گیرد، بر سالهای عمر تو می افزایم. چون عزرائیل به نزد موسی بر گشت و جریان را به او گفت، موسی عرضه داشت: خدایا! بعد از این همه، آخرش چیست؟ فرمود: آخرش مرگ است. عرض کرد: پس اکنون آمادة مرگم. و از خداوند خواست که او را به زمین بیت المقدس نزدیک کند و در همان جا قبض روح گردد. آنگاه رسول خدا(ص) فرمود : اگر در بیت المقدس بودم، قبر موسی را به شما نشان می‌دادم که کنار تپه شن‌های سرخ و در اطراف جاده قرار گرفته است. »
چنانکه ملاحظه می‌شود این افسانه قدیمی از جمله دروغ‌هایی است که در میان تودة مردم معروف گردیده است و اثبات بطلان آن نیازی به دلیل ندارد، چراکه متن آن بهترین گواه بر ساختگی بودن آن است.
دلایل ستیز یهودیان با آیین اسلام
حقد و حسد یهودیان به شریعت محمدی و آیین توحیدی اسلام، دلیل دیگری برای ورود حوزة تعالیم یهودی به تعالیم مسلمین بود. در ابتدای امر یهودیان مدینه و دهکده‌های اطراف با پیامبر و مسلمین رابطه‌ای مبتنی بر مصالحه برقرار کردند، چراکه اسلام مؤید دیگر شرایع آسمانی بود و برخی احکام اسلام با شریعت یهود مشترک بود. همچنین در قرآن از انبیای بنی‌اسرائیل بسیار سخن رفته است، ولی با گذشت زمان و افزایش قدرت مسلمین، یهودیان دریافتند که اگر اسلام به همین منوال پیش رود دین واعتقادات آنان را تحت الشعاع قرار خواهد داد؛ لذا شروع به پیمان شکنی و ایذاء مسلمین کردند؛ من‌جمله تمسخر زنان مسلمانان، شعر گویی و هجو بافی بر ضد اسلام و پیامبر، نقشة قتل پیامبر و در نهایت همدست شدن با کفار شبه جزیره در جنگ خندق بر ضد پیامبر.
دلایل کینه‌توزی آنان نسبت به اسلام عبارت بود از: تعصبات مذهبی و قومی شدید آنان بر اساس تعالیم توراتی، تحت الشعاع قرار گرفتن رونق یهودیت از جانب اسلام و در خطر قرار گرفتن منافع دنیوی و اقتصادی یهودیان. یهودیان با آنکه در انتظار ظهور پیامبری بودند، ارآنجا که محمد از نسل اسماعیل بود، به مخالفت برخاستند، چراکه آنان پیامبری می‌خواستند از نسل اسحاق، یعنی پیامبری از میان بنی اسرائیل که مؤید قومیت‌طلبی و نژاد پرستی یهودیان باشد، نه پیامبری از نسلی دیگر با داعیة برابری انسانها در پیشگاه خداوند. فلذا یهودیان که همواره خود را در برتری فکری و سیادت عقیدتی می‌دیدند دعوت پیامبر را به سمت اسلام برنتافتند و به فکر توطئه‌چینی در برابر این دین نوپا برآمدند .
همچنین جنبة دیگری از مخالفت آنان با اسلام این بود که با ظهور اسلام، اعراب خود صاحب کتابی آسمانی به زبان فصیح عربی شدند و پیامبری از میان آنان برخاست که در مدت کوتاه رسالت خود آنان را تا حد بسیاری ارتقاء بخشید. امری که تفوق طلبی و حاکمیت یهود بر افکار  عرب را تا حد زیادی به خطر انداخت.
نیز با هجرت پیامبر به مدینه و سامان یافتن قبایل و وحدت اوس و خزرج و مهاجرین و انصار قدرتی مرکزی در مدینه استقرار یافت و منافع مادی یهودیان به خطر افتاد. پیش از اسلام یهودیان با احتکار طلا و نقره، اسلحه سازی و معاملات ربوی، نبض اقتصادی مدینه را در دست گرفته بودند. مراکز فحشا، مشروب سازی و چراگاههای پرورش خوک از دیگر راههای یهودیان در جمع آوری ثروت از مردم مدینه بود، که پس از اسلام از دستشان خارج شد. این عوامل کینه و خشم آنان را نسبت به اسلام دامن زد.
از سوی دیگر قرآن کریم به عنوان کتابی موثق و آسمانی و بدون خلل ادعای دروغین یهود را آشکار کرد و از حق گریزی و خداستیزی و مبارزة آنان بر ضد انبیا و کشتار رسل الهی بدست آنان پرده برداشت. با چنین افشاگریهایی از سوی قرآن، دو رکن اساسی یهودی‌گری یعنی برتری نژادی و ادعای موحد بودنشان در تهدید نابودی قرار گرفت.
در این مجال به ذکر شمارة برخی آیات و سور که به معرفی رفتارهای یهود می‌پردازد اشاره می‌کنیم :
 
1- سست عهدی و پیمان شکنی یهود
مطابق آیات : بقره / 83، نساء / 155 ، مائده / 12 و13 ، انفال / 55 و58 .
2- تغییر کلام الهی و تحریف پیام حقیقت
مطابق آیات : بقره / 75 و79، نساء 46‌،مائده / 13 و41 ، آل عمران / 78 .
3- کتمان حق
مطابق آیات : بقره / 146 ،  آل عمران / 187 .
4- گرایش به شرک ورزی
مطابق آیات : آل عمران / 64 و67.
5- رشوه گرفتن و حرام خواری
مطابق آیة : مائده / 42 .
6- ربا خواری
مطابق آیة : نساء / 161 .
7- دروغ بستن به خدا
مطابق آیات : بقره / 79، آل عمران / 78.
8- قساوت و سنگدلی یهود
مطابق آیة : مائده / 13 .
9- کشتار انبیا به دست یهود
مطابق آیات : بقره / 91 ، مائده / 70 .
10- گوساله پرستی بنی اسرائیل
مطابق آیة : بقره / 92.
11- روحیة تفرقه افکنی یهود
مطابق آیات : بقره / 109 ،   آل عمران / 69 و71 .
12- ترس و زبونی و نداشتن روحیة جهاد
مطابق آیات : مائده / 21 تا 26.
13- عداوت یهود با مؤمنین
مطابق آیة: مائده /82
همه اینها و عواملی دیگر سبب تلاش یهودیان و مخصوصاً سران و علمای آنها برای ستیزه‌جویی با مسلمین در عرصه‌های مختلف شد. یکی از مصادیق این ستیزه جویی مکر و نیرنگ آنان در جهت تعویض و جایگزینی تدریجی اندیشه‌های ناب اسلامی با روایات توراتی و تلمودی بود. تلمود چیست؟
تلمود دایره‌المعارفی است مشتمل بر اصول و فروع احکام، سنن، تاریخ و ادبیات قوم یهود، که در 36 جلد تدوین شده است. یهودیان تلمود را، تورات شفاهی می‌دانند و حتی برخی از آنها معتقدند که حضرت موسی دو نوع شریعت از خداوند دریافت داشته است، شریعت مکتوب که همان تورات است و شریعت شفاهی که تلمود است. باتوجه به اینکه بیشتر مطالب تلمود برگرفته از سخنان روحانیون یهودی است که سالها پس از حضرت موسی می زیستند و از آنجا که زمان نگارش تلمود را در فاصلة زمانی 400 سال قبل از میلاد تا 600 سال بعد از میلاد، یعنی حدود هزارسال، دانسته اند این امر اعتقاد یهود را، مبنی بر اینکه تلمود شریعت نازل بر موسی است، مخدوش و باطل می‌کند. جالب است بدانیم گروهی از یهودیان گرچه تلمود را برگرفته از سخنان خاخامها (روحانیون یهودی) می‌دانند، اما منزلتی والا برای آن قائلند بدان حد که معتقدند خدا در هر مشکلی که قابل حل در آسمان نباشد، با خاخامها مشورت می‌کند و هر آن کس که با شریعت موسی مخالفت کند، گناهش بخشوده می‌شود، اما اگر با تلمود مخالفت کند، عقوبتش مرگ است.
همچنین در میان یهودیان دو نوع تلمود وجود دارد: یکی فلسطینی و دیگری بابلی، که از نظر کمی و کیفی اختلافات بسیار دارند، اما هردو در بردارندة خرافات و اساطیری است که نزد اقوام بت پرست شیوع داشت. از جمله این خرافات می‌توان به داستان پشیمانی خدا به خاطر رها کردن یهود و بی سر و سامانی آنها در میان سایر ملل اشاره کرد، که خدا همه روزه به خاطر این موضوع می‌گرید و قطره‌های اشک او به دریاها می‌ریزد و صدایش به گوش تمام عالم می‌رسد و زمین بر اثر آن دچار زلزله و آتشفشان می شود! در جای دیگر، تملود به اعتراف خدانسبت به اشتباهاتش، از جمله بزرگتر آفریدن خورشید از ماه، اشاره کرده است. همچنین در تلمود، داستانها و خرافات بسیاری دربارة حیوانهایی چون مار، افعی، قورباغه، قو ، پرندگان، خزندگان، ماهیان و مانند آن به چشم می خورد، که یهودیان این خرافات را از محیطهای مختلفی که در آن سکونت داشتند اخذ کرده‌اند.
اساطیر و داستانهای خرافی تلمود ، منبع مهمی برای اسرائیلیات پردازان به شمار می‌رفت و تعداد قابل توجهی از افسانه‌های تلمود به اشکال مختلف ودر قالبهای گوناگون و گاه با پردازشهای اسلامی، به منابع و آثار اسلامی راه یافته است.
تأثیر حذف اسناد روایات در ورود اسراییلیات به تعالیم اسلامی
حذف اسناد روایات و خوش‌بینی عالمان حدیث به دانشمندان نومسلمان اهل کتاب، زمینه‌ای دیگری بود برای نفوذ روایات جعلی و داستانهای غیر عقلانی در اندیشه اسلامی.
 در بررسی صحت وسقم یک حدیث لازم است که سند حدیث و میزان اعتبار راویان آن به دقت مورد بررسی قرار گیرد. از جمله آفات تفاسیرروایی حذف یا ضعف سلسله راویان و اسناد روایت است. خوش بینی ساده‌دلانه به اهل کتاب و حذف اسناد روایت وبهاندادن به شناخت دقیق حدیث و میزان اعتماد و وثوق راویان آن، باعث ورود بسیاری از روایات خرافی، موهوم و اسطوره‌های غیر عقلانی به حوزة تفسیر قرآن و تاریخ اسلام شد.
روایاتی در دست است که ابن عباس و برخی از مفسران متقدم در عهد خلافت صحابة رسول الله، در تفسیر برخی آیات، اشکالی در مراجعه به یهودیان اسلام آورده نمی‌دیدند. این مراجعات به علوم یهودیان و اسلام آوردگان یهودی، که البته هنوز عقاید یهودیت در ذهن و فکرشان ریشه دوانده بود، در زمان تابعین افزایش یافت. چنین رویکردی، باعث نفوذ عقاید یهودیت به تفاسیر شد. چراکه برخی از یهودیان اسلام آورده، برای ضربه وارد کردن به اسلام یا به هر دلیل دیگری تنها تظاهر به اسلام می‌کردند و برخی دیگر نیز اگرچه مسلمان شده بودند، ولی دانسته‌های توراتی و خرافات تلمودی همچنان در عقاید آنان رسوب کرده بود.
تأثیر ممنوعیت نقل حدیث در ورود اسراییلیات به تعالیم اسلامی
ممنوعیت نگارش و نقل حدیث نیز یکی از دلایل روی آوردن مردم به عالمان یهودی بود. این ممنوعیت به دستور خلفا به ویژه خلیفه دوم پدید آمد. ممنوعیت نقل احادیث نبوی، که از خلافت عمر تا زمانی طولانی ادامه داشت باعث ایجاد خلأ فکری در اندیشة جامعه و کمبود روایی در تفسیر قرآن شد. ناقلان احادیث نبوی از گفتن «قال رسول الله» یا کتابت حدیث منع شدند. بسیاری از روایات پیامبر در این دوره به فراموشی سپرده شد. چراکه سزای مخالفت با این فرمان تازیانه و تبعید و دیگر محرومیت‌های اجتماعی بود.
گویند که خلیفة دوم با این توجیه دست بدین اقدام زد که مسلمین در کنار قرآن از تعالیم دیگری بهره‌مند نباشند و تنها به قرآن توجه کنند، ولی این عمل نتیجة معکوس داد، چراکه مسلمین برای جبران خلأ ناشی از عدم دسترسی به احادیث نبوی در فهم کامل قرآن، به قصه پردازان، که از طرف دستگاه خلافت نیز مورد تایید بودند و یا متون قدما و ملل پیشین روی آوردند. همین امر فضای بازی را برای به صحنه درآمدن داستانهای اسرائیلی وجایگزینی تعالیم اصیل قرآنی و احادیث نبوی با داستانهای اسطوره‌ای و قصه‌های بی معنای یهودی پدید آورد.
جایگاه اسراییلی‌پردازان و افسانه‌سرایان در نزد خلفا
زمینه‌های مذکور اسرائیلیات را وارد ذهن و زبان مسلمین کرد. این داستان‌های منقول، دست‌مایه‌ای شد برای قصاص بی خرد تا در محافل و مساجد، عده‌ای را گرد خود جمع کنند و به افسانه پردازی مشغول شوند. قصاص یا افسانه پردازان و داستان گویان با حمایت دستگاه حاکمه بر جایگاه رسول خدا نشستند و بدون اسناد و مدارک، در موارد متعددی چون قصص انبیا و داستان خلقت به نقل سخنان یهودی و روایات شفاهی عوامانه پرداختند. گفتنی است که در زمان خلافت ابوبکر قصه‌خوانی وجود نداشته است، ولی از زمان خلافت عمر بودکه قصه‌خوانان بر منابر تکیه زدند و افسانه‌های ملل پیش از اسلام را به قصد تحریف و تخریب، در لابلای تعالیم اسلامی جای دادند. نامورترین این قصه پردازان «تمیم بن اوس داری» بود که به «تمیم داری» مشهور است. کار وی در زمان عمر رونق گرفت. وی که قصه خوان خلیفه بود پیش از خطبه‌های نماز جمعه به افسانه پردازی می‌پرداخت. در زمان عثمان نیز این عمل ادامه داشت. معاویه نیز با ترویج افسانه پردازی آن رابرای منافع سیاسی خود به کار بست.
گفتنی است که خلیفة دوم نسبت به تمیم داری بسیار احترام می‌کرد. هیمنت و بزرگی اهل کتاب در میان مردم عربستان جاهلی، حتی چند سالی پس از اسلام نیز در میان برخی خواص باقی بود. در این میان خلیفه دوم به منابع اهل کتاب بسیار گرایش نشان می‌داد. او در زمان خلافت، علاوه بر تمیم داری، «کعب الاحبار» را بسیار می‌ستود. آورده‌اند که روزی عمر با نسخه‌ای از تورات به نزد پیامبر آمد و خواست اندکی از آن را بخواند. پیامبر بسیار خشمگین و برافروخته شد. ابوبکر با تندی عمر را سرزنش کرد. پیامبر نیز فرمود: «از اهل کتاب چیزی نپرسید آنان هرگز شما را هدایت نمی‌کنند، زیرا خودشان گمراهند. اگر موسی زنده بود و در میان شما زندگی می‌کرد برای او جایز نبود جز از من پیروی کند. »
جعل احادیث در دوران معاویه رسماً از جانب حکومت اموی ترویج می‌شد. او اولین کسی بود که برای تحریف معنوی قرآن و جعل حدیث و فضیلت‌سازی برای بنی امیه هزینه کرد و حدیث سازی و حمایت از جعلی پردازان را تعمداً به عنوان یک سیاست حکومتی برگزید.
نفوذ و رسوب مسیحیان در دستگاه خلافت امویان و ناتوانی علمی خلفا در پاسخ گویی سئوالات روز افزون مسلمین، خود وجوه دیگری برای روی آوردن دستگاه خلافت به تعالیم اسرائیلی و بافته‌های قصه پردازان بود. سازندگان و راویان اسراییلیات در میان تابعان، نام برخی از آنان که دارای اصلیت یهودی بوده‌اند و یا از منابع یهود بهرة فراوان گرفته‌اند و در شکل گیری اسرائیلیات، از طریق پردازش و وارد ساختن روایات بیگانه در حوزة اندیشه اسلامی، نقش مؤثری را ایفا کرده‌اند، به چشم می‌خورد. چون «ابو اسحاق کعب بن ماتع حمیری» ملقب به کعب الاحبار که از بزرگان یهودیان یمن بوده است و در زمان خلافت ابوبکر اسلام آورد. او که در میان یهودیان حمیر، دارای مرتبه‌ای شاخص بود، پس از اسلام آوردن با استفاده از متون یهودی به پاسخ پرسشهای کنجکاوان در برخی محافل مسلمانان می‌پرداخت. افرادی چون «ابن عباس»، «ابوهریره»، «مالک بن ابی عامر» و «عطاء بن ابی رباح» از او روایت کرده‌اند.
تعلق خاطر عمر و معاویه به وی راه او را در جهت وارد ساختن روایات یهودی در میان مسلمین هموار کرد تا آنجا که این یهودی نو مسلمان یا به ظاهر مسلمان، به تفسیر قرآن نیز روی آورد. بدیهی است که، فردی که تا این حد آزاد گزارده شود، در جعل روایات و قلب حقایق اسلامی و تعویض آن با اعتقادات توراتی تا به کجا پیش خواهد رفت. آزادی وی در وارد ساختن آراء یهود در تعالیم اسلامی تا بدانجا انجامید که سخنی عجیب درباره خورشید و ماه بازگو کرد، که چون ابن عباس از گفتة او آگاه شد او را تکذیب کرد و با تمسک به آیات و احادیث نبوی به شرح موضوع پرداخت.
در منابع روایی به شخصیت دیگری به نام «عبدالله بن سلام» اشاره شده است. او از یهودیانی بود که در زمان حضرت پیامبر، اسلام آوردند، افرادی چون «ابوهریره»، «انس» و «عطاء بن یسار» از او روایت کرده‌اند.
نیز باید از «عبید بن شریه جرهمی» نام برد، که بر اخبار پیشنیان بسیار آگاه بوده است و همین امر باعث شد که معاویه او را داستان سرای خویش سازد. او از تاریخ قدیم عرب و به ویژه یمن آگاه بوده است. و همین امر، این اندیشه را تقویت می‌کند که او بخشی از روایات و قصص خود را از یهودیان یمن گرفته است.
به عنوان فرد دیگری در ترویج اسرائلیات باید از «وهب بن منبه» یاد کرد. اصل خاندان او خراسانی بوده است. وی خود، زاده یمن بود و از ایرانیان مقیم آن دیار بود. او که با زبانهای عربی و سریانی آشنا بود، بر استفاده از کتب پیشنیان تصریح داشت و بسیاری از مضامین اعتقادات و متون امم سالفه را در یمن رواج داد. روایات او بعدها در سطحی گسترده در دیگر سرزمینها رواج یافت.
از دیگر پدید آورندگان روایات جعلی و اسرائیلی می‌توان به«تمیم بن اوس داری» و «عبدالملک بن جریح» اشاره کرد. در مورد تمیم داری و آزادی وی در داستان گویی در زمان عمر و عثمان سخن گفته شد. عبدالملک بن جریح نیز اصالتاً رومی و معتقد به نصرانیت بود. از وی احادیث مرفوع و موقوف و مقطوع بسیار روایت شده است . برخی او را اهل تدلیس و حدیث سازی دانسته‌اند. عده‌ای، چون وحید بهبهانی، معتقدند که وی به دلیل آنکه حکم ازدواج موقت را قبول داشت شیعه می‌باشد ولی باید گفت قبول داشتن یک حکم فقهی اثبات تشیع نمی کند. ثانیاً اگر بپذیریم که او شیعه بوده است، باز هم احادیث و روایات بی سند و جعلیاتی که از وی رسیده است قابل پذیرش نمی‌باشد.
از برخی راویان اثرپذیر از دانشمندان اهل کتاب نیز می‌توان به خلیفه دوم و فرزندش، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن العاص، ابوهریره، مجاهد بن جبر مکی، محمد بن کعب قرظی، مقاتل بن سلیمان و محمد بن اسحاق نام برد.
در اواخر قرن اول هجری با وجود راویانی چون عکرمه و مجاهد گرایش به اخبار پیشنیان و اسرائیلیات گسترده ترشد. در سده دوم هجرت، با روی آوردن عالمان به تدوین و تالیف، نخستین آثار مدون تفسیری وروایی پدید آمد. به طور طبیعی برخی از این دست روایات جعلی و ساخته‌های قصه‌گویان و افسانه پردازان، که به دلایل ذکر شده در این فصل جای خود را در مجالس و مساجد و مواعظ و افواه مسلمین گشوده بود، در آثار مدون نیز وارد شد و به صورت مکتوب درآمد.
در قرن سوم نیاز به ذکر اسناد روایت به عنوان عاملی بازدارنده از رواج ساخته‌ها بیشتر احساس می‌شد. از همین رو برخی نقادان چون «فضل بن شاذان» از امامیه و «ابراهیم نظام» از معتزله، اسناد بسیاری از اخبار و احادیث و روایات اسراییلی را به نقد گرفتند. با اینحال باز در مقام شاهد آوردن یا به مناسبتهای خاص اینگونه اخبار نقل می‌شدند. از نوشته‌های این دوران می‌توان به مکتوبات «محمد بن جریر طبری» اشاره کرد.
باگسترش فرهنگ و اعظانه در مشرق زمین از قرن چهارم به بعد زمینه‌ای مساعد برای ترویج و تحکیم اسرائیلیات و داستانهای خلاف عقل و روایات جعلی فراهم شد. چرا که فرهنگ و اعظانه بر خلاف منش محققانه و عالمانه نیازی به ذکر سند و پرسش و بحث و نقد ندارد. و از همین زمان، یعنی قرن چهارم بود که با رونق بازار سنت واعظانه منبرنشینی و مدح و داستان سرایی‌های عوامانه و کنار گذاشته شدن فرهنگ درس و تحقیق و حلقات بحثی نبوی، زمینه برای انحطاط فرهنگ و تمدن شکوفا و بالندة اسلامی فراهم آمد. واز همین عصر بود که عالمان دینی که در جایگاه تعلیم و تزکیه بودند تبدیل به قدیسه و روحانی شدند و علم آموزی و بحث‌های دینی در مساجد و مدارس جای خود را به منبرنشینی و سخنرانیهای طویل و بی مغز و موعظه‌های «متکلم‌وحده‌ای» داد. فرهنگ بیماری که هنوز نیز کما بیش جامعه مسلمین از آن رنج می‌برد. از جمله آثار این سده که در آن‌ها اسرائیلیات ریشه دوانده است، می توان به‌ آثار «ابولیث سمرقندی» چون «بستان العارفین» و تفسیر وی اشاره کرد.
در سده پنجم و پس از آن در نوشته‌هایی چون «قصص الانبیاء کسایی» و آثاری با همین نام از «ثعلبی» و «ربغوزی» و قصص قرآن کریم «ابوبکر عتیق نیشابوری» نمونه‌هایی از گرایش به اسرائیلیات به چشم می‏خورد.
http://ketab1.blogsky.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سماهه ( یکشنبه 87/4/23 :: ساعت 8:51 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اومانیسم در فراماسونری 3
اومانیسم در فراماسونری 2.
تعالیم اومانیستی در تاریخ فراماسونری ایران 1.
emame zaman ajalalah
می دانی دلم پاره پاره شد...
در هیئت حسینی هستیم و ...
آخرین حد
دختران و خودشیفتگی
بی نهایت تا بی راهه
انشتین وحدیث
روانشناسی رنگ
فرهنگ جدید
بکشید........... بالای 13 سال
ای قدس من زن ایرانی.......
خودمونی
[همه عناوین(39)][عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 13
>> بازدید دیروز: 9
>> مجموع بازدیدها: 116392
» درباره من

در سایه سار وحدت

» فهرست موضوعی یادداشت ها
اباحیگری . اسکندر . انجام تکلیف . اومانیست . اومانیسم . باور . پیامبران . زرتشت . شب قدر . صله ارحام . عروسی . عیدفطر . غلط . فراماسونری . فرهنگ . محوریت خدا . معاویه . یونان . کاخ . کنفسیوس .
» آرشیو مطالب
با کلاسها
فرهنگ جدید مومنین با کلاس
اسراییلیات

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
همنشین-ترفندستان
پرواز تا یکی شدن
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
یک کلمه حرف حساب
یادداشتها و برداشتها
نور
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
تریبون آزاد
COMPUTER&NETWORK
گلی از بهشت
معرفی سایت های طراحی وب سایت .هاست . تبادل لینک وافزایش بازدید
مقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاری
ثانیه
دلـــــــــبرانـــــــه
صدای راوی
مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
ndayeeshgh
نور الهی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دانستنیها
منتظر بیداری
صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
عمو اکبر
شمیم
آموزش پیشرفته مدیریت وبلاگ
تنهاترین سردار
نور اسمان
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
دنیای واقعی
● باد صبا ●
سیب سرخ انتظار
ابراهیم معنوی
محرما نه
قدرت شیطان
می توانی..اگر بخواهی
مدرسه اذریان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
از پشت دوربین من
اس ام اس عاشقانه اس ام اس سرکاری - sms love - smsi.parsiblog
لینکده
آسمان آفتابی
دنیا به روایت یوسف
CD Frosh - بزرگترین وبلاگ فروشگاهی
دعا و نیایش (بر محمد و آل محمد صلوات)
مزار بی نشان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان




























» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب